عیسی ﵇ در جریان تجلیل عید هجرت درس میدهد
مدتی بعد، عید هجرت بنی اسرائیل نزدیک شد. عیسی ﵇ میفهمید که در اورشلیم سران بنی اسرائیل میخواهند او را بکُشند. پس وی ﵇ برای تجلیل عید به طرف اورشلیم طوری رفت، که از نظر مردم پنهان میگشت. در اورشلیم در جریان تجلیل عید، بنی اسرائیل میپرسیدند: عیسی کجاست؟ مردم در بین خود در بارۀ وی ﵇ آهسته آهسته حرف میزدند. بعضی ها میگفتند: «آدم بسیار خوب است.» ولی بعضی ها میگفتند: «نخیر! مردم را گمراه میکند!» ولی از ترس بزرگان بنی اسرائیل کسی جرأت نمیکرد که آشکاراً در بارۀ وی ﵇ چیزی بگوید.
وقتیکه نیمی از مراسم عید گذشت، عیسی ﵇ به بیت المقدس تشریف برد و به مردم درسهای الهی را آغاز کرد. بزرگان بنی اسرائیل به درسهایش حیران ماندند که این شخص درسهای رسمی دینی را نیاموخته است. پس اینقدر علم را از کجا کرد؟
عیسی ﵇ برای شان فرمود: این تعلیمات از خودم نیست، بلکه از جانب کسی است که مرا فرستاده است. هر کسیکه میخواهد به اساس ارادۀ ﷲ ﷻ عمل کند، به وی معلوم خواهد شد که تعلیمات من از جانب ﷲ ﷻ است و یا از جانب خودم است. اگر کسی از خود حرف میزند، در تلاش درخشیدن نام و شان خود میباشد، ولی کسیکه در تلاش درخشیدن نام و شان فرستندۀ خود است، حرفهای او حق و راست میباشد و هیچ چال و فریب در آن نمیباشد. برای شما شریعت به واسطۀ موسی ﵇ رسیده است، اما یکی از شما هم به آن عمل نمیکنید. شما چرا میخواهید که مرا بکُشید؟
مردم گفتند: کی نیت کشتن ترا دارد؟ ترا مثلیکه جن گرفته است!
عیسی ﵇ برای شان فرمود: اینکه در روز عبادت فقط یک معجزه نشان دادم، همۀ تان به آن حیران شدید. ولی این مثال را بشنوید، در شریعت موسوی حکم ختنه شدن طفل مذکر آمده است. این حکم اصلاً در شریعت موسوی کدام حکم جدیدی نبود، بلکه از وقت ابراهیم ﵇ به این سو اجداد شما این حکم را عملی کرده اند. اگر روز هشتم پسر یکی از شما با روز عبادت برابر شد، پس در همان روز ختنه اش میکنید تا حکم شریعت موسوی بجا آورده شود. پس بالای من چرا قهر میشوید که در روز عبادت مردی را صحت یاب کردم؟ به اساس ظاهر قضاوت نکنید، بلکه با عدل و انصاف قضاوت درست کنید.
مردم اورشلیم که این سخنان را شنیدند، با هم گفتند: آیا این همان شخصی نیست که بزرگان کُشتنش را میخواهند؟ اما ببینید! در فضای عام حرف میزند و آنها در جواب برایش چیزی نمیگویند. چنان نباشد که آنها فهمیده باشند که وی نمایندۀ وعده شده المسیح است؟ این امکان ندارد، چون برای ما معلوم است که وی از کجاست، ولی المسیح که بیاید، هیچکس نخواهد فهمید که از کجا خواهد بود.
عیسی ﵇ که در حرم شریف درس میداد، به آواز بلند فرمود: بلی، شما مرا میشناسید و برای تان معلوم است که از کجا هستم. من از خود نیامده ام، بلکه فرستندۀ من حق است، و شما وی را نمیشناسید. من ﷲ ﷻ را میشناسم، چون از جانب ﷲ ﷻ هستم و ﷲ ﷻ مرا فرستاده است.
با وجود این همه مخالفتها، بسیار مردم بالای عیسی ﵇ ایمان آوردند و میگفتند: اگر این شخص المسیح وعده شده از جانب ﷲ ﷻ نباشد، پس آیا کسی دیگر است که معجزه های بیشتر از وی را برای ما نشان بدهد؟
افریسیان که حرفهای خاموشانۀ مردم را شنیدند، به مشورۀ امامان بزرگ چند محافظ را فرستادند تا عیسی ﵇ را گرفتار کنند. در این وقت عیسی ﵇ فرمود: یک چند مدت دیگر با شما هستم و بعد نزد فرستندۀ خود بر میگردم. در آن وقت شما مرا خواهید جُست، ولی نخواهید یافت. به جایی که من میروم، شما رفته نمیتوانید.
بزرگان بنی اسرائیل با حیرانی میان هم گفتند: وی به کجا خواهد رفت که ما در آنجا پیدایش کرده نمیتوانیم؟ آیا نزد آن برادران بنی اسرائیلی ما میرود که در مناطق غیر بنی اسرائیلی پراگنده شده اند؟ آیا میخواهد در آنجا به اقوام بیگانه درس بدهد؟ وی که گفت: «در آن وقت شما مرا خواهید جُست، ولی نخواهید یافت. به جایی که من میروم، شما رفته نمیتوانید» منظورش چی بود؟
به روز اخیر عید، که بزرگترین روز مراسم بود، عیسی ﵇ ایستاد و به صدای بلند به مردم فرمود: اگر کسی تشنه باشد، نزد من بیاید و بنوشد. هر کسیکه به من ایمان بیاورد، در کلام ﷲ آمده است که «در قلب وی دریاهای آب زنده گی بخش جاری خواهند شد.» (مقصدش از آب زنده گی بخش روح مقدس ﷲ ﷻ بود، که قرار بود اندکی بعد بالای آن مردمی نازل شود، که به عیسی ﵇ ایمان آورده بودند، ولی تا هنوز بالای آنها نازل نشده بود، چون عیسی ﵇ تا هنوز به مقام شان و شوکت عروج نکرده بود.)
با شنیدن این حرفها، بعضی مردم گفتند: «او به راستی آن نبی است که موسی ﵇ در بارۀ وی پیشگویی کرده است.» دیگران گفتند: «او نمایندۀ وعده شده المسیح است.» ولی بعضی ها گفتند: «نخیر! امکان ندارد که المسیح از گلیل باشد. در کلام ﷲ آمده است که المسیح از نسل داؤد ﵇ خواهد بود و در شهر داؤد ﵇ یعنی بیت لحم پیدا خواهد شد.»
خلاصه این که بین مردم در بارۀ وی ﵇ اختلاف نظر به میان آمد. بعضی مردم میخواستند که عیسی ﵇ را دستگیر کنند، ولی کسی بر او دست ننهاد، چون وقت مقرر شدۀ وی ﵇ هنوز نرسیده بود.
زمانیکه محافظین فرستاده شده برگشتند، امامان بزرگ و افریسیان از آنان پرسیدند: آن شخص را چرا نیاوردید؟
آنها گفتند: از یک انسان چنان حرفهای خوبی را هیچگاهی نشنیده بودیم، طوریکه از او شنیدیم.
افریسیان گفتند: آیا شما را هم گمراه کرده است؟ در بین ما بزرگان هیچکسی نیست، که به وی ایمان آورده باشد! مردم عوام پیروی اش را میکنند، ولی آنها به شریعت نمیفهمند. آنها لعنت شده اند!
در این وقت نیکودیماس، آن افریسی یی که قبلاً با عیسی ﵇ ملاقات کرده بود، در دفاع از وی ﵇ گفت: شریعت ما این اجازه را نمیدهد که بدون محاکمه کسی را مجرم بدانیم.
بزرگان دیگر مجلس برایش گفتند: آیا تو هم از گلیل هستی؟ کلام ﷲ را به دقت ببین! برایت معلوم خواهد شد که پیشگویی آمدن هیچ نبی از گلیل نشده است!